احترام به بزرگان و رهبران دین در نهاد و سرشت هر شخص متدین و آزادهای وجود دارد، به این جهت پیش از اسلام و پس از آن همیشه قبور صالحان و اولیای الهی مورد توجه خاص و زیارت مردم بوده است و تا قرن یازدهم هجری در این مسأله هیچ اختلافی بین شیعه و اهل سنت وجود نداشته است و هر دو کتابها و رسالههایی در این موضوع نگاشتهاند. برخی از این آثار به جنبههای نقلی مسأله پرداخته و تعداد انگشتشماری نیز به بحثهای عقلی آن پرداخته و با نگاهی فیلسوفانه آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادهاند.
یکی از این آثار رساله ارزشمند «زیارة القبور» فخر رازی است این رساله از آن جهت که مؤلفش سنی مذهب و امام المشککین بوده و در هر مسأله عقلی دچار شک و تردید شده اما در این مسأله هیچ تردیدی به خود راه نداده و آن را مورد بحث عقلی و فلسفی قرار داده است از اهمیت ویژهای برخوردار است. در قرن یازدهم هجری محمد بن عبدالوهاب پدید آمد و در شک و تردید گوی سبقت را از فخر رازی ربوده و این مسأله را مورد انکار قرار داد و تصور نمود که زیارت قبور از اختصاصات شیعیان است شاید اگر او این رساله را که از دانشمندان بزرگ خودشان است دیده بود گرفتار این انحرافات نمیگردید.
فخر رازی در این رساله مختصر ده برهان بر اثبات و تجرد نفس ناطقه اقامه میکند و بقاء نفس را با هلاک بدن اثبات میکند و در پایان فواید زیارت قبر را که هم فایده به زائر و زیارتکننده و هم فایده به زیارتشونده است را بیان میکند.
اثر حاضر علاوه بر تحقیق رساله به ترجمه آن هم پرداخته و بعد شرح و تعلیقات نسبتاً مفصلی بر این رساله نگاشته است، هدف از تألیف این رساله و اهمیت آن، زیارت قبور از نظر آیات و روایات، حکم فقهی زیارت قبور، زیارت قبور در آثار فیلسوفان از جمله مطالبی است که در شرح این رساله مورد بحث قرار گرفتهاند.